اوایل که نه هدفمندی یارانه ای در کار بود، نه بحث صرفه جویی و این حرفا. خدا رو شکر نَعمات خدایی فزونی داشتند بر نیاز آدمها. اما مثل اینکه رسیدیم به تهِ دیگ نَعمات الهی.
بله می گفتم. دیگه به ته دیگ مذکور رسیدیم و بحث داغ و روز هدفمندی یارانه ها، داغ کن مجالس و مراسم های نه چندان زیاد شده. این هدفمندی یارانه ها، اثرات زیادی بر هر چیزی که فکرش رو بکنیم داشته و خواهد داشت. از جمله بر نصیحت پدرها به فرزندان. در این مطلب قصد دارم بعضی از نصیحت های پدرها، قبل از هدفمندی یارانه ها و بعدش رو، بگم تا مقایسه زیبایی داشته باشیم. (شما هم می تونید نصیحت هایی که به ذهنتون می رسه رو در نظرات بفرستید)
قبل از هدفمندی، پدرها می گفتند:
بچه ها خونه همسایه نریدا، زشته، مزاحمشون میشید.
بچه ها، اگه رفتید خونه همسایه، ناهار نخوریدا، زشته، میگن چه بچه پر رویی پرورش داده.زود هم برگردید.
بچه ها، با رفیقاتون اگه رفتید گردش، حساب مالیتون رو رعایت کنید، نذارید رو کسی فشار زیاد بیاد.
این چه کاریه؟ شارژرتو کجا می بری بچه؟ همین جا شارژ کن.
عزیزم این که مال تو نیست!، بده بهش واست می گیرم یکی.
بعد از هدفمندی، می گویند:
بچه ها هر روز برید خونه همسایه.
بچه ها هر روز که میرید خونه همسایه تا وقتی ناهار می خورن همون جا باشید. ناهار نخورده بر نگردینا.
بچه ها با رفیقاتون که میرید گردش اصلا دست تو جیبتون نکنید. بذارید اون پولداره خرج کنه.
بچه ها شارژر موبایلاتونو بذارین تو کیفتون هر جا پیریز دیدین بچپونین شارژ کنین،الّا خونه.
عزیزم عروسک خواستی، از عروسک دختر عموت استفاده کن. اشکال که نداره.اصلا بیارش خونه.
بچه ها، سرتون رو درد نیارم.
صرفه جویی کنید. باشه؟
نظرات شما عزیزان: